و من، عاشق او در باران .... | ناشناس

ساخت وبلاگ

لیوان ۱۴۰۲/۰۸/۲۵، 9:21

شانه به شانه‌یِ من،
دست در دستِ من،
غرق در عشقِ من،
و با تمامِ من زیرِ باران قدم میزد.
باران که به صورتش میخورد،
دستانم را رها میکرد،
می‌چرخید، می‌رقصید و با صدایِ دلربایش بلند می‌گفت؛
" خدایااا، من عاشقِ بارونم".
او عاشقِ باران بود،
و من، عاشق او در باران ....

#ناشناس

ناشناس

..:: یك لیوان پر از آسمان ::.....
ما را در سایت ..:: یك لیوان پر از آسمان ::.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lee1a بازدید : 41 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1402 ساعت: 16:09